Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-28@21:06:56 GMT

ایران در اوراسیا یک قدرت مسلم است

تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۰۲۳۵۰

به گزارش قدس آنلاین، وزیر امور خارجه ونزوئلا در گفتگو با المیادین به بررسی پیام‌های سفر آیت الله رئیسی، رئیس جمهور ایران به ونزوئلا پرداخت.

ایوان خیل پینتو، وزیر امور خارجه ونزوئلا در این گفتگو تأیید کرد که ایران با ونزوئلا و کوبا اشتراکات زیادی دارند.

وزیر امور خارجه ونزوئلا تاکید کرد که اتحادی که امروز بین ایران و ونزوئلا ایجاد شده، یک اتحاد بلندمدت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خیل پینتو در گفت‌وگو با المیادین گفت: سفر ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور ایران به ونزوئلا در چارچوب توافقنامه ۲۰ ساله اتحاد راهبردی است که دو رئیس‌جمهور یک سال پیش در جریان سفر نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ایران به تهران امضا کردند.

وی با بیان اینکه ائتلاف با ایران یک اتحاد «استراتژیک» است که شامل همکاری در حوزه علم و فناوری، سرمایه‌گذاری متقابل، نفت و گاز، معدن، کشاورزی، پتروشیمی، تجارت و مبادلات گردشگری است، توضیح داد: منظور ما این است که این همکاری همه جانبه است.

گیل پینتو خاطرنشان کرد که مادورو در این سفر گفت که ونزوئلا و ایران روابط مهمی دارند که از گذشته یعنی از زمان روی کار آمدن هوگو چاوز رهبر فقید وجود داشته است.

وی تاکید کرد: ونزوئلا و ایران دو انقلاب هستند، انقلاب اسلامی ایران و انقلاب بولیواری در ونزوئلا که برای تأمین رفاه دو ملت تلاش می‌کنند.

به گفته خیل پینتو، اتحادی که امروز بین ایران و ونزوئلا ایجاد می‌شود، یک اتحاد بلندمدت است که «منفعت اساسی در تأمین رفاه مردم ما و منفعت اساسی در ایجاد تعادل جهانی دارد».

وزیر ونزوئلایی با بیان اینکه «ایران در منطقه اوراسیا خود یک قدرت است» و همزمان با اشاره به اینکه «ونزوئلا در منطقه آمریکای لاتین نیز یک قدرت است»، گفت: ونزوئلا قدرتی در حوزه انرژی و یک قدرت رو به رشد است.

او افزود: «ما هر دو قربانی حملات، تحریم‌ها و محاصره‌ها هستیم، دقیقاً به این دلیل که می‌خواهیم از طریق ژئوپلیتیک و نظم جدید جهانی که امروز در حال ساخت است، به دنیای آزاد برویم.»

خیل پینتو همچنین با اشاره به اینکه دو کشور به عنوان قدرت‌های نوظهور ستون‌های اصلی این نظم نوین جهانی هستند، خاطرنشان کرد که منافع و مسیرهای مشترک بسیاری وجود دارد.

وی افزود: همانطور که دو رئیس جمهور گفتند ما دو کشور هم خانواده هستیم و فهرست بلندبالایی از وظایف داریم که باید طی بیست سال آینده به انجام برسانیم.

خیل پینتو درباره قراردادهای امضا شده با ایران گفت: دو رئیس جمهور در چارچوب این رابطه راهبردی برای امضای ۲۵ توافقنامه موافقت کردند.

وی ادامه داد: ۲۵ توافقنامه در حوزه‌های نفت، معدن، کشاورزی، قضائیه، حمل‌ونقل و حوزه‌های جامع همکاری‌های یکپارچه است و این امر به ما امکان می‌دهد تا در روابط دوجانبه با سرعت زیادی پیشرفت کنیم.

وزیر امور خارجه ونزوئلا با تاکید بر اینکه کشورش و ایران بخشی از ژئوپلیتیک جدید جهانی هستند، گفت: ما دارای ذخایر بزرگ انرژی هستیم و ایران صنایع خود را برای سرمایه‌گذاری در نفت، گاز و پتروشیمی توسعه داده است که مورد علاقه ماست. ما منافع مشترک یکسانی داریم.

او با بیان اینکه ما در سازوکارهای اوپک پلاس و اوپک شریک هستیم و دیدگاه مشترکی برای جهان داریم، خاطرنشان کرد: دو رئیس جمهور سناریوی کنونی را تحلیل و بررسی کردند، چرا که می‌بینیم قدرت مسلط چگونه رفتار می‌کند. وضعیت ایالات متحده که کشور متجاوز مشترک علیه ایران و ونزوئلا نیز هست، همچنان رو به وخامت است.

خیل پینتو تاکید کرد که این موضوع مسئولیت دوکشور را یک ضرورت فوری می‌کند، دو کشور مسئول حفاظت از دارایی‌ها، کالاها و ظرفیت تولیدی خود به منظور حفظ تعادل جهانی هستند.

وزیر ونزوئلایی معتقد است که سفر رئیسی را می‌توان اینگونه خلاصه کرد: سفری که در آن رؤسای جمهور دو کشور مسئولیت خود را در برابر جهانیان برای تضمین ثبات کشورهای خود و ثبات تولید انرژی در مقابل تغییرات ژئوپلیتیکی که در حال گذرانده‌ایم تأیید کردند.

وی همچنین تصریح کرد که اتحاد ایران و ونزوئلا برای جهان به معنای تضمین ثبات و تأمین انرژی و به معنای تضمین حضور سیاسی در مجامع منطقه‌ای و داخلی است.

وی پیام سفر رئیس جمهور را دقیقاً این دانست که دو کشور مستقل در حال ایجاد روابطی هستند که نه تنها در زمینه همکاری‌های انرژی، بلکه در ابعاد دیگر مانند تجارت و گردشگری، روز به روز تقویت می‌شود.

او افزود: ما یک ارتباط هوایی بین دو کشور داریم که به ما امکان می‌دهد ساختار جدیدی برای همکاری بین کشورهای جنوب ایجاد کنیم و این بسیار ضروری است.

وزیر امور خارجه ونزوئلا با اشاره به اینکه ایالات متحده از حمله و از سلطه خود بر ارز و تجارت جهانی در تلاش برای تغییر برنامه‌ها و اهداف به نفع خود استفاده کرد، گفت: ایران و ونزوئلا دو کشوری هستند که قربانی این حملات شده‌اند و مقاومت کردند.

خیل پینتو افزود: رئیس‌جمهور مادورو می‌گوید هرکسی که می‌خواهد تسلیم شود و یا در مقابل دشمن تغییر موضع دهد، به حزب و کشور خیانت کرده است و این موضع مشترک هم ایران و هم ونزوئلا است.

وی ادامه داد: در نهایت ایران و ونزوئلا به نمونه‌هایی برای تمام جهان تبدیل خواهند شد که با مقاومت می‌توان بر تحریم مقابله کرد و ما قطعاً با سرعت بیشتری پیشرفت خواهیم کرد.

خیل پینتو توضیح داد که «دو رئیس جمهور در پیام خود تاکید کردند که نه ایران و نه ونزوئلا تلاش نمی‌کنند به کسی حمله کنند یا دیدگاه خود را تحمیل کنند و تنها چیزی که ایران و ونزوئلا خواستار آن هستند آزادی انتخاب مردم است.»

وی با بیان اینکه سفر رئیس جمهور ایران به ونزوئلا بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و بین المللی داشت، افزود: این اساساً فریاد مردم ماست و پیامی است که جهان در صورت متحد شدن، پیشرفت موثرتری خواهد داشت.

وزیر ونزوئلایی خاطرنشان کرد: جهان باید از توانایی مقاومت این دو رئیس جمهور تشکر کند، زیرا آنها به جهانیان ثابت کردند که انقلاب اسلامی در طول ۴۴ سال و انقلاب بولیواری در ۲۴ سال قدرت، علی‌رغم همه تجاوزها برای رسیدن به اهدافشان با مقاومت پیروز شدند.

خیل پینتو در گفتگو با المیادین گفت: تحریم‌های آمریکا علیه ونزوئلا بیش از ۹۰۰ مورد است و به عبارت دیگر تقریباً همه بخش‌های ما را مجازات کرده اند.

وی با بیان اینکه بخش نفت، مالی و تجاری و حتی سلامت ونزوئلایی‌ها تحت تأثیر این تحریم‌ها قرار گرفته است، افزود: ما واقعاً برایمان مهم نیست که آمریکا در مورد روابط ما چه فکری می‌کند و با چه کسانی ارتباط داریم.

وی با اشاره به اینکه ونزوئلا و ایران به قوانین بین‌المللی احترام می‌گذارند و در این زمینه دو کشور از اقتدار اخلاقی و قانونی برخوردارند و حق برقراری روابط با سایر کشورها را دارند، خاطرنشان کرد: این برای آمریکا واقعاً دیوانه‌کننده است. دولت‌های غربی از کسانی که با ایران رابطه دارند یا با آن معامله می‌کنند انتقاد کنند.

وی با بیان اینکه ما هیچ گونه نگرانی درباره رابطه با ایران نداریم، ادامه داد: حملات به ایران و ونزوئلا حملات امپریالیستی است.

خیل پینتو افزود: آنها به ما حمله می‌کنند زیرا تصمیم گرفتیم آزاد باشیم، زیرا تصمیم گرفتیم یک راه عادلانه را برای مردم خود دنبال کنیم. این یک حقیقت استکه ما بدنبال آزادی هستیم.

وزیر ونزوئلایی همچنین با اشاره به عقب نشینی هژمونی که ایالات متحده و غرب نماد آن هستند، خاطرنشان کرد: ارزش‌هایی که توسط ایالات متحده ترویج می‌شود، ارزش‌هایی است که آن قدرت جهانی بر اساس آن ساخته شده است. آنها ارزش‌هایی هستند که اصلاً ربطی به بشریت ندارند: نژادپرستی، استثمار، تهاجم و غارت منابع طبیعی و...

وی با تاکید بر اینکه امپراتوری آمریکای شمالی است همیشگی نیست، همچنین خاطرنشان کرد: این امپراتوری بر پایه غارت و نقض حقوق بشر بنا شده است و این وضعیت رو به پایان است.

او توضیح داد که این اتفاق می‌افتد زیرا مردم جهان در حال قیام هستند و مردم جهان در حال ساختن آلترناتیو هستند و ونزوئلا و ایران از جمله این آلترناتیوها هستند، آلترناتیوهای نزدیک به جهت گیری انسانی مبتنی بر احترام به حقوق بشر و احترام به حریم خصوصی همه مردم جهان.

خیل پینتو ادامه داد: در مقابل ما می‌بینیم که ایالات متحده چگونه در حال انحطاط است، جامعه‌ای است که به خودی خود بیمار است، بیمار از نژادپرستی، نفرت و مواد مخدر. سلسله پیامدهایی که به تدریج با این انحطاط تا آخر افزایش می‌یابد.

وزیر امور خارجه ونزوئلا همچنین خاطرنشان کرد: الگوی پیشنهادی آمریکا الگوی استثمار است، الگوی غارت محیط زیست، غارت انسان، پایان دادن به همه چیز است و اگر ادامه پیدا کند حتی به پایان نسل بشر خواهد انجامید.

وی با اشاره به اینکه «الگوی تعادل و تعدد مراکز قدرت الگویی است که به ما امکان می‌دهد به بشریت فرصت دهیم»، تصریح کرد: این موضوع کم کم محقق می‌شود و امروز که شاهد ابتکاراتی از این قبیل هستیم، آن را می‌بینیم. ما ابتکاراتی مانند بریکس و اتحاد ایران و ونزوئلا، و ائتلاف جنوب-جنوب را می‌بینیم، بنابراین همه جایگزین‌ها در برابر هژمونی آمریکا ایجاد شده است.

وی افزود: در آفریقا، ببینید که چگونه هر بار کشورها با قدرت و استقلال بیشتری پیشروی می‌کنند، آنها جایگزین‌هایی هستند که بشریت باید با امید بیشتری ببیند، زیرا آنها هستند که بقای نسل بشر و رفاه اجتماعی را تضمین می‌کنند.

به همین ترتیب، خیل پینتو با اشاره به اینکه همه این عقب نشینی‌های آمریکا را تماشا می‌کنند، توضیح داد: البته ما در مورد مردم آمریکا صحبت نمی‌کنیم. مردم آمریکا نیاز دارند و امیدوارند با توقف تهاجم به کشورها و بازگشت دولت به جامعه خود، مدل غارت و سرقت منابع طبیعی نیز تغییر کند. آمریکا امروز کشوری است که در آن ۴۰ میلیون فقیر زندگی می‌کنند که روزانه در فلاکت به سر می‌برند.

وزیر امور خارجه ونزوئلا با تاکید بر اینکه «هژمونی آمریکا قابل دوام نیست»، خاطرنشان کرد: «این مدل با خشونت قابل تحمیل نیست، دیکتاتوری است».

خیل پینتو با بیان اینکه این دیکتاتوری جهانی رو به افول است، تاکید کرد: مطمئن هستیم که کم کم خواهیم دید که این پارادایم چگونه تغییر خواهد کرد.

وی افزود: ما امروز در مرحله بسیار حساسی از زندگی امپریالیسم جهانی قرار داریم. این مرحله بسیار خطرناکی است زیرا نیروی بسیار قدرتمندی است و سلاح دارد و حتی توانایی نابودی کره زمین را دارد، بنابراین قادر به انجام هر کاری است.

وزیر امور خارجه ونزوئلا ابراز امیدواری کرد که عقل سلیم غالب شود و این گذار از دنیای تک قطبی به دنیای چند مرکزی و چند قطبی به تدریج همراه با صلح انجام شود.

وزیر ونزوئلا تأکید کرد که «مردم ونزوئلا عمیقاً عاشق آزادی هستند و عاشق انقلاب‌هایی هستند که به نفع مردم است».

وی افزود: ۴۴ سال است که ما به عنوان مردم ونزوئلا در انقلاب اسلامی چراغی را می‌بینیم که گذر به سوی رفاه، حاکمیت بر منابع کشور و تأمین رفاه مردم آن را روشن می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: از ونزوئلا، ما می‌توانیم با خوشحالی ببینیم که مردم ایران چگونه آلترناتیو خود را می‌سازند، آلترناتیو خود را با واقعیت فرهنگی و اجتماعی خود و با مردم خود می‌سازند و می‌دانند چگونه با وجود تجاوزات، وحدت خود را حفظ کنند.

خیل پینتو توضیح داد: جوانان ونزوئلا با دیدن مردم ایران با این احساس عجین شده‌اند و با تحسین به آنها نگاه می‌کنند زیرا راه‌حل‌هایی پیدا کردند و بر همه حملات غلبه کردند.

وی با اشاره به اینکه مردم ایران در معرض جنگ، تروریسم، آزار و اذیت تجاری و تحریم قرار گرفتند، خاطرنشان کرد: به نوعی تلاش شد ایران را غرق کنند، اما مردم ایران مقاومت کردند. مردم ایران قادر به مقاومت در برابر همه این حملات هستند و امروزه آنها یک نیروی بزرگ در علم و فناوری، در آموزش، یک قدرت نظامی بزرگ و یک قدرت در انرژی و غیره هستند.

وزیر ونزوئلایی با تاکید بر اینکه ایران برای جوانان ونزوئلایی نیز منبع تعادل در منطقه است، خاطرنشان کرد: منطقه اوراسیا اگر با حضور کشوری مانند ایران تعادل نداشته باشد، منطقه صلح نخواهد بود.

وی افزود: به همین دلیل است که ما با تحسین به او نگاه می‌کنیم.

وزیر ونزوئلا به المیادین اطمینان داد که «مسئله علم و فناوری برای ما موضوع بسیار مهمی بود و دو رئیس جمهور درباره آن بحث کردند» و افزود: «آنها درباره تأثیر شبکه‌های اجتماعی به عنوان مثال صحبت کردند. این یک موضوع بسیار مهم است.»

وی ادامه داد: ما در ونزوئلا نبرد کردیم، دشمنان ما می‌خواستند از طریق اطلاعاتی که از طریق شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد، حقیقتی نادرست در مورد کشورمان بسازند و ما در مبارزه با این جعلیات موفق بوده‌ایم.

وزیرخارجه ونزوئلا همچنین گفت: وزارت‌خانه‌های اطلاعات ایران و ونزوئلا توافقی برای تبادل اطلاعات و خبرگزاری‌ها امضا کردند، زیرا ما در نبرد هستیم و باید با آن بجنگیم. بنابراین، بیش از هر چیز، ما یک وظیفه بسیار مهم داریم که آن انتقال حقیقت است و من فکر می‌کنم که با همکاری دو کشور تلاش خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که این حقیقت با قدرت روزافزون به مردم خواهد رسید.

منبع: خبرگزاری مهر

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: تهران ایران اوپک انقلاب اسلامی ایران بریکس انقلاب آفریقا کوبا ایالات متحده ونزوئلا وزیر امور خارجه ونزوئلا رئیس جمهور ایران ونزوئلا و ایران ایران و ونزوئلا وزیر ونزوئلایی دو رئیس جمهور وزیر ونزوئلا ایالات متحده مردم ایران دو کشور یک قدرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۰۲۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. بر اساس دیدگاه های کاشی، ایران از جامعه مدنی مبتنی بر نظریه هگلی به دیدگاه جامعه مدنی براساس نظریه لوفور، منتقل شده است. از این منظر همه سازوکار جامعه مدنی مبتنی بر ارزش ها و اصول، دچار اضمحلال شده، و جای خودش را به جامعه مدنی مبتنی بر فرد بیانگری جای آن را گرفته است. جامعه از سمت اتکا به زبان نخبگان اریستوکرات، با توجه به جهان دیجیتال و مجازی، به سمت اتکاء به زبان خود حرکت کرده است. این انقلابی زیرپوستی است که کشور ایران با آن مواجه است، انقلابی که خود ارزش های همه انقلابیون گذشته را اعم آزادی، عدالت، و ... به سخره می گیرد، و خود بنیانگذار سبکی جدید از زندگی است. زندگی ای که در آن گفت و گو میان گذشته و حال، انسداد کامل یافته و آینده ترسناکی را برای همگان به تصویر می کشد. این وضعیت اغلب با این سوال همراه است که چه می شود؟

حرکت از درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به درک زندگی روزمره

کاشی ابتدا سخن را بر تغییر درک جامعه مدنی استوار کرد. او تاکید کرد که می خواهد بگوید «نسبت جامعه مدنی با دولت، و مردم، چگونه بوده، الآن در چه شرایطی به سر می بریم، و احیانا چه چشم اندازهایی قابل بیان است در این باره که به کدام سمت و سو می رویم»

او گفت که «ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به سمت نوعی از جامعه مدنی می رویم که با مناسبات زندگی روزمره در نسبت قرار دارد. جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک آن، دارای بیگانگی هایی از متن زندگی روزمره است و جامعه مدنی به معنایی که پیوند می خورد با زندگی روزمره، فرم و صورت دیگری پیدا می کند. ولی این نقطه، نقطه پایان نیست. بلکه نقطه آغازی است برای یک عهد، پیمان و قرارداد و بازآفرینی تازه، که رو به آینده است.»

گذشته جامعه مدنی در ایران

او در ادامه سخنانش به گذشته جامعه مدنی در ایران اشاره کرد و گفت: «دست کم در ادبیات سیاسی معاصر و نیم قرن گذشته ایران، طرح جامعه مدنی هرچند قبلا نیز مطرح بود اما بیشتر با گفتمان اصلاحات و دوم خرداد وارد ادبیات سیاسی ایران شد و هنوز درک ما از جامعه مدنی همان درکی است که در دهه ۷۰ ایران زاده شد. اما باید گویم از آن نوع جامعه مدنی باید فاصله بگیریم. که البته باید بگویم که ما فاصله گرفته ایم. آن برداشت و آن درک دارای مشکلاتی بود، که امروز عمرش به سرآمده است»

درک هگلی از جامعه مدنی از اوایل دهه ۷۰

کاشی گفت که «جامعه مدنی به معنایی که این ادبیات از اواخر دهه ۶۰ و از اوایل دهه ۷۰ در ادبیات شماری از استادان و فعالان سیاسی مطرح شد، یک درک هگلی بود. به این معنا که جامعه مدنی میان فرد و دولت مستقر می شود. و با این شرایط دارای کارکردهای مختلف است. از جمله، قرار است از افراد در مقابل دست اندازی دولت حمایت کند. همچنین قرار است به افراد در مقابل ساختار قدرت، قدرت عطا کند.»

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به این که با استقرار دولت اصلاحات معنای دیگری هم به معنای بالا اضافه شد، افزود: «جامعه مدنی قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دمکراسی شود. بنابراین دولت اصلاحات باید جامعه مدنی را با دادن امکانات، تقویت می کرد، و از این طریق بخشی از وظایف و کارکردهای دولت به جامعه مدنی منتقل می شد تا مسیری را که دولت برای پیمودن در توانش نبود، جامعه مدنی پیش می برد.»

او افزود: «معنای دیگر کمک به ناتوانان بود که بعدها اضافه شد؛ اعم از آگاهی دادن یا التیام بخشیدن به فقر و رنج آنان.»

چرا جامعه مدنی گرم دهه ۷۰ سرد شد؟

کاشی در بخش دیگری از سخنان خود این سوال را مطرح کرد «چرا و چه اتفاقی افتاد که ناگهان به تدریج معنای هگلی از جامعه مدنی که در دهه ۷۰ خیلی گرم بود، به تدریج سرد شد، و نقش خودش را از دست داد». او در پاسخ گفت: «بعد از پایان یافتن دوره دوم اصلاحات، و استقرار دولت احمدی نژاد، یکی از وظایف این دولت، اقدام در حذف جامعه مدنی بود؛ به این معنا که دانشگاه یا ، فضاهای نشر یا سپهرهای فرهنگی شبیه این جا (موسسه رحمان)، از بین بروند. این که گفته شد تداوم موسسه رحمان خود نعمتی است، به این دلیل است که این تداوم ناممکن بوده است. به انحاء مختلف این گونه نهادها به راحتی حذف شده اند ، و صدای کسی هم در نیامد و حکومت با موفقیت تمام این فرآیند حذف را به پیش برد. بنابراین این سوال مطرح می شود که مشکل کجا بود؟»

طرح مساله اصلی

کاشی در پاسخ به این سوال که مشکل اصلی کجا بود گفت: «مشکل این جا بود که آیا آن کارکرد نهادهای جامعه مدنی، که در فهم هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، وجود داشت؟ به عبارت دیگر به معنای دیگر جامعه مدنی واقعا واسط بین فرد و دولت قرار داشت؟ باید بگویم که این گونه نبود. همه نهادهای جامعه مدنی حتی شاید موسسه رحمان، متعلق به یک نهاد و یک طبقه خاص تحصیلکرده شهری خاص هستند که از نیمه های دهه ۶۰ تقویت شدند، و خواهان موقعیتی در سازمان قدرت بودند، و در حقیقت نسبتی با کف جامعه نداشتند. یعنی آن واسطه گری که در تعریف هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، اساسا وساطت مذکور رخ نداده است. از این رو باید گفت ما یک گروه های خاصی هستیم، زبان، ادبیات و منافع جمعی خاص خودمان را داریم ، و اساسا با اقشار وسیعی از این جامعه نسبتی نداریم.»

او در ادامه با اشاره به این که «وضعیت جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با ما از یک جهت مشابه است گفت: « هسته سخت جمهوری اسلامی نیز از دورانی مانند انتخابات سال ۱۳۷۶، برایش آشکار شد که جامعه را نمایندگی نمی کند. چون جامعه به اراده دیگری رای داد. به نظر من جمهوری اسلامی در این ۲۰ تا ۳۰ اخیر به تدریج این موضوع را پذیرفته است. همچنین ما هم جامعه را به آن معنا که سخنگوی کف جامعه بوده ایم، نمایندگی نمی کردیم. بنابراین این معنا که ما واقعا بین کف و ساختار دولت وساطت می کردیم، برداشت اساسا صحیحی نیست. بنابراین، جریان اصلاح طلب و آن جریان دیگر هر دو گروهی اقلی بودند و علی الاصول جامعه را نمایندگی نمی کردند. اگر رای بالایی می آوردند، به اعتبار این بود بتوانند کاری در میدان قدرت پیش ببرند. ولی اگر در این بخش کاری از آن ها بر نمی آید چه معنا دارد مردم پشت سر اصلاح طلبان قرار بگیرند.»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «بنابراین از این دو گروه اقلیت رقیب معلوم است آن گروهی که قدرت، سازماندهی، و زور بیشتری در اختیار دارد، همواره برنده است. به همین دلیل دیدیم که به تدریج اصلاح طلبان از صحنه قدرت جارو شدند، و اتفاق چندان مهمی هم رخ نداد.»

کاشی با ذکر این که در این شرایط تحلیل های جدید در دهه ۸۰ مطرح شد که یکی از آن تحلیل گران خودش بوده گفت: «از نیمه های دهه ۸۰ به بعد، تحلیل هایی بین روشنفکران عمومیت داشت و چشم اندازهای تاریکی را تصویر می کردند مبنی بر این که نهادهای واسط تحت عنوان جامعه مدنی حذف شده، و اکنون حکومت با مردم مواجه است؛ در این مواجهه مردم تنها هستند؛ آگاهی و قدرت مقاومت ندارند، جامعه ذره ای، گسیخته، فاقد معنا و به گونه ای منفعت طلب و منتظر یک فاشیم است. می گفتیم ساختار، و حکومت بدون میانجی گری نهادهای مدنی، با مردم ارتباط برقرار کرده، و احمدی نژاد به عنوان مظهر یک ساختار فاشیستی است. حال اگر فاشیسم احمدی نژاد جواب نمی دهد جامعه مستعد یک فاشیسم بزرگتری در آینده است، و قص علیهذا. البته هنوز این دست از تحلیل ها ادامه دارد.»

۱۴۰۱ و برهم خوردن تحلیل های پیشین

این استاد دانشگاه با اشاره به این که « تحلیل های مذکور غلط نیست. اما تحولات ۱۴۰۱ کمی تصویر ما را دگرگون کرد» گفت: «در ۱۴۰۱ شاهد جنبش گسترده اجتماعی قدرتمند بودیم که بدون میانجیگری نهادهای واسط رخ داد. نه تنها نهادهای مدنی آغازگر جنبش نبودند، بلکه تن مرده آنان مثل دانشگاه ها و ... از جنبش جان دوباره گرفت و گرم شد. از این حرکت ۱۴۰۱ تعریف آغازین ما از جامعه مدنی را منحل کرد. با آن تعریف هگلی گمان می کردیم جامعه مدنی، نهاد واسط میان فرد منفعت جو ی ناآگاه پیچیده در قلمرو شخصی اش با دولت است (مبنای فهم هگلی از جامعه مدنی) که در بنیاد خود دارای مشکل بود. از این رو برای فهم فضای جدید باید به لوفور که تصور هگلی را به هم می ریزد متوسل شویم.»

او درادامه با توسل به رویکرد لوفور، تاکید کرد که « فرد نه تنها منزوی و نآگاه و ناتوان نیست، بلکه در میدان روابط شخصی و خصوصی یا عمومی خود، در شبکه هایی از مناسبات و روابط حضور دارد و نقش بازی می کند، بلکه، در این شبکه های پیچیده، خرد و متکثر ارتباطی، بین جماعت‌های کثیر بی‌نام، گمنام، فرم‌هایی از آگاهی، و دانایی و نگاه به جهان، الگوهایی از اراده ورزی و مقاومت، وجود دارد.»

بر این مبنای تحلیلی جدید کاشی نتیجه می گیرد که «اساسا در عالم خارج چیزی به نام فرد منزوی مستقل تک افتاده وجود ندارد. ما پدیده ای داریم به نام زندگی روزمره و این زندگی روزمره مشتمل است بر شبکه های پیچیده و متکثر و متنوع و رنگارنگی از روابط، که در این روابط، سوژه ها بازتعریف شده، و اصنافی از آگاهی، و برداشت هایی از امور جهان به دست می آورند، که در آن نگاه سابق این ها مغفول و سرکوب شده اند. وجود داشته اند،اما نادیده انگاری شدند. به همین دلیل عرض کردم که درک ما اصلاح طلبان از جامعه مدنی، نوعی درک اریستوکراتیک بود.»


نقش اربابان زبان در کسب نمایندگی مردم

کاشی در ادامه به نقش اربابان زبان در زندگی مردم پیش از تحولات 1401 اشاره کرد و گفت:« در جامعه شهری بزرگ، زبان قدرت پیدا می کند، جای روابط طبیعی و واقعی جامعه را اشغال می کند. ما به اعتبار زبان، به این اعتبار که می توانم حرف های منسجم یا مغلق بزنیم، دائم از این فیلسوف به آن فیلسوف سفر می کردیم. باید گفت تنها اربابان ثروت و قدرت نداریم، بلکه اربابان سخن هم داریم. این اربابان سخن همان طبقات اریستوکراتیکی هستند که به نهادهای مدنی، انتشارات، مطبوعات و ... وارد می شوند و قدرت اجتماعی تحصیل کرده، و سپس زبان مردم می شوند، بدون آن که زبان مردم باشند. این وضعیت در روشنفکران چپ و این سوال که کی می تواند زبان زندگی طبقه پرولتاریا باشد، و همچنین در لیبرال ها وجود داشت. از این رو مطرح شد من جواد کاشی که سطح زندگی، و دغدغه های مشخصی دارم، می توانم زبان مردم باشم. این در حالی است که به کمک زور کلام و زبان، نماینده شدم. زیرا ساختارهای نمادین زبان را من می توانم در خدمت بگیرم.»

سه رخداد مهم و به پایان رساندن عمر جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک

این استاد دانشگاه سپس به ۳ رخداد مهم عرصه جامعه مدنی که عمر آن را به معنای اریستوکراتیک اش به پایان رساند» اشاره کرد و گفت: « ۱- از ما که امتحان پس دادیم و اریستوکرات باسواد تحصیل کرده و فیلسوف و روشنفکر ... هستیم می پرسند انقلاب اسلامی و اصلاحات هم که حاصل همین طبقه متوسط آریستوکرات است. به کجا انجامید؟ بالاخره کدام مسئله و دردواقعی ما حل شد؟ ۲- در نتیجه این امتحان، جامعه مدنی و طبقه اریستوکراتیک، و روشنفکران و ... که می خواستند میانجی میان فرد و دولت بشوند کم اعتبار شدند. ۳- اتفاق بسیار مهم دیگر آن بود که با پا به عرصه گذاشتن رسانه های جدید، امکان بروز و ظهور برای آن دسته از طبقاتی که امکان ظهور نداشتند، امکان لازم را فراهم کرد. به تدریج مشاهده می کنید فلان روشنفکر صاحب نام چیزی می گوید و آن دانشجوی سال اول یا دانش آموز دبیرستان هم چیزی می گوید و بسیاری مواقع، هم سخن آن دانش آموز نسبت به سخن آن روشنفکر لایک بیشتری می خورد.»

او در ادامه گفت که «بنابراین گونه همطرازی میان کف و طبقه و فهم اریستوکراتیک جامعه مدنی به پرسش گرفته شد. و ما به قول «لوفور» به سمت یک سنخ تازه ای از جامعه مدنی، جامعه مدنی همبسته با متن زندگی، روزمره مردم حرکت کردیم. زیرا آنان هم اکنون زبان برای سخن گفتن دارند و می توانند خودشان را بیان کنند. نوعی از بیانگری ظهور کرد که با بیانگری آن جامعه مدنی پیشین متفاوت بود.»

تفاوت های دو جامعه مدنی در نسبت شان با حقیقت

کاشی در ادامه «به مشخصاتی» اشاره کرد که می تواند «معرف نسل جدیدی باشد که بدون وساطت آن انسان های صاحب نام و صاحب کلام، قدرت اجتماعی تولید کنند.»

او «ویژگی های مهم جامعه مدنی» جدید را «همبسته با زندگی روزمره» دانست و گفت: «جامعه مدنی جدید مبتنی بر هیچ حقیقت قدرتمندی از جمله ناسیونالیسم، عدالت، دمکراسی، و اسلام نیست. جایی ندارند. این ها شبکه ای از گزاره های قدرتمند قدرتمند و به هم پیوسته بودند که توسط روشنفکران با خطابه ها، نوشته ها، ترجمه ها، و کتاب ها و آثارشان در عرصه عمومی تولید شده بود. ولی حامیان جامعه مدنی جدید اساسا چنین مفهومی از حقیقت به معنای قدرتمندش را بر نمی تابند. می توانیم گمان کنیم که این ها آزادی، عدالت یا ناسیونالیسم هم می خواهند. اما هیچ یک از این ها دال های قدرتمندی که یک شبکه ای بی شمار با ساخته شدن گزاره هایی دور بر آن ، به یک جهان نیرومندی از معنا منتهی شود، نیست و اساسا وجود ندارد. به عبارت دیگر به جای دال های قدرتمند زبانی، چیز دیگری به نام مخرج مشترک تجربه های زیرپوستی ملموس جایگزین، به جای آن دال های قدرتمند جایگزین شده است.»

وجود رنج های مشترک پیوند دهنده و زیرپوستی در همه

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با اشاره به این که « زمانی که می خواهیم در محافل مختلف تفریحی یا شغلی شرکت کنیم، چیزهایی من و شما به طور مشترک رنج می دهد» گفت:«بنابراین رنج های زیرپوستی هم داریم که هرچند رنج من با تو متفاوت است، ولی دارای مخرج مشترک هایی است که همه ما را به نحوی کلافه کرده است هرچند زاویه ورودمان به این رنج ها یکی نباشد. اما یک درک بالنسبه مشترک جمعی از رنج های زندگی جامعه ، ما را به یکدیگر پیوند می دهد. از این رو هر کسی با هر درجه از اعتبار ، سخنی بگوید که با منطق رنج های مشترک ناسازگار باشد، نمی پذیرند و اعتبارشان نیز از دست می رود. بنابراین به جای اهمیت نظم و استواری کلمات، نحوه ارجاع شان به رنج های عمومی مردمان در متن زندگی روزمره مهم است. از این رو اگر از جایی، حرف ها انتزاعی شود، بلافاصله می گویند چه دارید می گویید؟»

کاشی سپس به یکی از مسایل مهم جهان ارتباطات و رسانه های جمعی اشاره می کند و می گوید: « یکی از مویدات این بحث، اهمیت نقش تصویر به جای سخن است به نحوی که الآن عکس جانشین کلمه شده است. شهروند با عکس رابطه ای می گیردکه دیگر دال بر یک جهانی از مفاهیم نیست. اساسا این نسل با متن، آنقدری که نسل من با متن ارتباط برقرار می کرد، ارتباط نمی گیرد. این نسل زمانی که با متن، عکس، رنگ، فیلم، همزمان، عقل و عاطفه و حس و وجدانش درگیر می شود، می تواند باهاش ارتباط برقرار بکند و شاید مهمتر از همه این ها معنا، مفاهیم، زبان، سخن، در یک میدان اینتراکتیو و تعاملی اساسا تولید و مصرف می شود. بنابراین عکس بیشتر آن مفاهیم را بازنمایی می کند.»

او در ادامه با اشاره به این که حاملان زندگی روزمره گرا، دیگر در دوره دو گروهی که یکی ارزش و دیگری دمکراسی را عمده می کردند، زیست نمی کند گفت:« هرچند ادراکات اقلی ته نشست شده در تجربه ۴۰ یا ۴۵ سال گذشته یک سری واکنش های جمعی بسیار قدرتمندی را خلق می کند. اما اساسا بنیاد جهان های معنایی آنان فرو ریخته است. جهان های ضخیم معنایی در مقابل یک عرصه معنازدا، فقط یک جوهر پیوند دهنده دارد، آن هم منطق زندگی ، امکان زندگی و بقا است. به عبارت دیگر آنچیزی که به مثابه تجربه مشترک ۴۰ ساله بر وجدان افراد ته نشست کرده، این است که دنیای ضخیم، پرمعنا و پر سخن تو هیچ ارتباطی به منطق زندگی ندارد که هیچ، بلکه منطق زندگی را دارند خفه می کند. لذا می گویند داریم خفه می شویم دست از سرمان بردارید. این شرایط فعلی است.»

آیا می توانیم در این نقطه جدید بایستیم؟ چشم انداز فردا؛ آغاز نو

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با طرح این سوال که «آیا ما می توانیم در این نقطه بایستیم و آیا این پایان است» گفت: « من می گویم. خیر. این نقطه ای است که باید به سمت‌هایی حرکت کنیم. امکان هایی پیش روی ما قرار دارد، و باید در باره آن ها سخن بگوییم. نسل جدید یک یا چند نظام حقیقت با سرمایه های کلامی قدرتمند موجود را همگی دروغ می دانند. بر این اساس میدانی از حقیقت زدایی ایجاد کرده است. سخن معطوف به حقیقت را می زداید و شالوده اش را می شکند. این دو روبه روی هم ایستاده اند. به همین خاطر این منادیان حقیقت هرچه جلو می روند، بیشتر باید به زور بازو و قدرت سرکوبشان اعتماد کنند. زیرا دیگر مجال هیچ پیوندی با این عرصه ندارند. انسداد به طور کامل ایجادشده است. با یکدیگر نمی توانند حرف بزنند. قدرت تفاهم به پایان رسیده است. تبلیغات هم دیگر جواب نمی دهد.»

کاشی در ادامه اما تاکید کرد که « اکنون باید به این سوال پاسخ بدهیم که ما به کدام سمت و سو می رویم؟» او گفت: « در این جا چند کلمه ای در باره چشم انداز فردا بگویم. تاکید می کنم که این گونه نمی توان ماند. این وضعیت گاهی همه را می ترساند. من با دانشجویانم این سوال را مطرح می کنم که چه دارد می شود؟ هیچ افقی وجود ندارد. در این تقابل مشت همه حقیقت های موجود باز شده، و کسی چشم اندازی از آنان انتظار ندارد، و این صحنه ای است که دائم می تواند به سخره گرفته شود، اما این رابطه که جز خشونت دیگر امکانی برایش باقی نمانده، ما را به کجا می برد؟ این وضعیت همه را می ترساند.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که « واقعا چشم اندازهای نگران کننده و ترسناکی پیش روی ما وجود دارد، اما باید توجه کنیم که ما در یک نقطه تاریخی بسیار مهم ایستاده ایم» گفت: « همه چیز باید خود را در نسبت با زندگی به نحو تجربی به معنای بقا و زندگی کردن و به مثابه نقطه آغاز و نه کانسپتچوال، بازتعریف کند. این وضعیت خود به معنای عقب نشستن از قبل از اجتماع سیاسی است. گویی اجتماع سیاسی مستقر وا رفته و خیلی تضعیف شده است. و فقط به شرط آغاز مجدد می توان به سمت افق های امید بخش پیش برد. به شرطی که بپذیریم همه چیز باید از نو آغاز شود. تا ثابت نشود، امور، نسبت خیراندیشانه ای به منطق زندگی برقرار می کند، کسی تسلیم آن نمی شود. جامعه از سوال های گوناگون انباشته شده است، ولی این سوال ها نیازمند یک فیلسوف و متفکری نیست که بخواهد به آن ها جواب بدهد. خیر، این ها سوال های وجودی هستند.»

همه در یک دادگاه بزرگ

کاشی در ادامه با اشاره به این که «اگر گمان کنی دیسکورس اسلامی متزلزل شده، می توانید با شاهنامه، یک دیسکورس ناسیونالیستی پاسخگوی وضعیت فعلی باشید باید بگویم تا جایی که، شعرهای شاهنامه در تقابل با دیسکورس مسلط است، برایت کف می زند و هورا می کشد، اما به محض این که از اشعار شاهنامه، یک سازمان فکری درست شود و بگویید که شما مکلف به فلان هستید، بلافاصله شما طرد می کند و هیچ تکلیفی نمی پذیرد. قبول نمی کند که او را از یک قید به قید دیگر ببرند. زندگی گراها می گویند می خواهیم این کار را انجام بدهیم اگر اسم اش آزادی است، بسیار خوب است، اما اگر بخواهی بگویی نظر جان لاک و بنتام راجع به آزادی این است و این را در زندگی بیاموز، بلافاصله به شما می گوید پی کارتان بروید.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که از این رو «همه کانسپت ها ، مفاهیم و مواریث امروز در مقابل یک دادگاه بزرگ قرار دارند، آن هم دادگاه زندگی است» گفت: « از این رو همه با توجه به شرایط باید خود را بازتعریف کنند. حتی ارائه یک درک رحمانی از اسلام تکافوی این وضعیت نمی کند. کار بسیار سخت تر از این حرف ها است که فکر کنی یک دستگاه مفهومی می سازید، و بر اساس آن افراد را متقاعد می کنید. کار فقط کانسپتچوال و مفهومی نیست، بلکه پرکتیکال هم هست. یعنی در میدان و فرصت های تاریخی و زندگی باید رویدادهایی رخ بدهد، و در متن آن رویدادها این ها بیایند حاضر بشوند صداقتشان را اثبات کنند، به این معنا که به راستی مددکار هستند. و الا جامعه بدون اخلاق، بدون هنجار، و پیوندهای بالنسبه مشترک، مستقر نمی شود.»

او افزود: «بنابراین ما در یک نقطه آغاز قرار داریم. این نقطه آغاز به مراتب رادیکال تر و مهم تر از عصر مشروطه است. در عصر مشروطه نخبگان نقش ایفا می کردند. این در حالی است که اکنون با کف و متن زندگی روزمره روبه رو هستیم. متن زندگی روزمره و منطق معنا گریز متن زندگی روزمره، قدرت گرفته است. و هر کسی که بخواهد نقش روشنفکر، متفکر، نخبه،و یا نمایندگی سیاسی این مردم را برعهده بگیرد، باید از طریق این متن زندگی روزمره که قدرت و قوت زیادی تحصیل کرده است خودش را اثبات بکند و این کار بسیار دشواری است. نیازمند زمان است. با سرعت هم این موضوع حاصل نمی شود. جامعه دارد خودش را به نحو تازه ای، تعریف می کند. از این رو این نقطه آغاز است و مسیر طولانی ای پیش روی ما قرار دارد. ما می رویم که جامعه دیگری بشویم. و افق هایش امروز پیچیده و مبهم است. اما آشکار است که نقطه عزیمتش در کجا قرار دارد. بنابراین عنوان سخنرانی ام «زندگی روزمره، دولت، و جامعه مدنی» است. »

چکیده پسینی

در آخر کاشی، تاکید کرد که « جامعه ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی، که بین دولت و فرد قرار دارد، و ثقلی اریستوکرات به جامعه مدنی و بازیگران جامعه مدنی می داد، عبور کرده است. امروز فرد بدون نیاز آن طبقه نخبه در متن ارتباطات زنده روزمره اش یک جامعه مدنی مقتضی نیازها و زندگی ملموس خودش تولید کرده که اکنون تک تک ما باید برویم، در دادگاهش شرکت بکنیم و خودمان و کانسپت ها و مفاهیم و باورها و مواریث مان را بازتعریف کنیم.»

بیشتر بخوانید:

نوبت قدرت گیری مردم است آن هم پس از دو انقلاب جز آرزوی مرگ یکدیگر را در سر نمی‌پروریم فیلمبردار آن مادر، خود یک قربانی است محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است سویه زنانه انقلاب محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899561

دیگر خبرها

  • مقبره مسلم ابن عقیل و مختار ثقفی در مسجد کوفه
  • مراسم معارفه رایزن فرهنگی جدید ایران در ونزوئلا
  • فرار نافرجام از زندان + فیلم
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • امام جمعه مهاباد: کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • زندانیان ونزوئلا در تلاش برای فرار از زندان از ایستگاه پلیس سر در آوردند (فیلم)
  • کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • ایران تنها کشوری است که با تمام قدرت علیه اسرائیل ایستاده است
  • عملیات تنبیهی وعده صادق، اثبات ظهور قدرت نظامی ایران به جهان